راهنمایی به چه معناست ؟
” برای آنهایی که در جستجوی راهنما هستند”
- تفاوت راهنما با مراکز هدایت کنننده به سوی برنامه چیست ؟
- راهنما چگونه می تواند به یک تازه وارد کمک کند؟
- چطور یک راهنما انتخاب کنیم؟
- آیا رهجو و راهنما باید تا جایی که ممکن است به همدیگر شبیه باشند؟
- یک تازه وارد از راهنمایش چه انتظاراتی دارد؟
- آیا یک تازه وارد باید با هر آنچه راهنمایش می گوید موافقت کند؟
- اگر راهنما در دسترس نبود و ما به او نیاز داشتیم چه بکنیم؟
- آیا یک رهجو می تواند بیش از یک راهنما داشته باشد؟
- آیا رهجو می تواند راهنمایش را عوض کند؟
- اگر یک تازه وارد از برنامه ای خارج از داستان AA به جمع ما بپیوندد و در آنجا با برنامه ما آشنا شده باشد و دوره های درمانی را گذرانده باشد وقتی که به AA می اید هنوز نیاز به انتخاب راهنما دارد؟
- آیا برای گرفتن راهنما دیر نشده ؟
” برای آنهایی که می خواهند راهنما بشوند”
- اصل راهنمایی و راهنما شدن چگونه می تواند برای یک راهنما مفید واقع شود؟
- آیا هر عضوی می تواند یک راهنما بشود؟
- چه موقع یک عضو امادگی دارد تا مسئولیت راهنما شدن را پذیرا شود؟
- یک راهنما چه کارهایی را انجام می دهد؟
- بهترین راه جهت راهنمایی یک تازه وارد یا رهجو چیست؟
- چطور یک راهنما برنامه را تشریح می کند؟
- آیا یک راهنما می تواند توصیه های ترک فیزیکی داشته باشد؟
- برخورد یک راهنما با خانواده رهجویش چگونه است ؟
- آیا یک راهنما می تواند به رهجویش پول قرض بدهد؟
- آیا یک راهنما می تواند پادرمیانی شغلی برای رهجویش بکند؟
- آیا یک راهنما باید سخت گیر باشد؟
- آیا یک راهنما باید آسان گیر باشد؟
- آیا یک راهنما باید رهجو را حمل کرده و به عنوان حامی او عمل کند ؟
- یک راهنما با رهجویی که بیش از حد به او وابسته است چگونه رفتار کند ؟
- رفتار یک راهنما با رهجویی که از دریافت کمک امتناع می کند چگونه است ؟
- وقتی که تازه وارد یا رهجو از پذیرش بعد روحانی برنامه سرباز میزند راهنما چه وظیفه ای دارد؟
- رفتار یک راهنما با یک فرد لغزشی چگونه است ؟
- ایا یک راهنما به طور همزمان می تواند بیشتر از یک رهجو داشته باشد؟
- کی و چگونه یک راهنما به رهجویش اجازه رفتن می دهد؟
- راهنمائی چگونه به کمک یک گروه می آید ؟
- خدمت راهنمایی
- خلاصه
در روزهای اولی که ما به جلسات ملحق می شویم ، احساس گیجی و ناخوشی و هراس ما را فراگرفته است و می بینیم که خیلی از اعضای جلسات مشتاقانه به سوال های ما پاسخ می دهند . اما این قضیه به تنهایی کافی نیست . سوالات بسیار دیگری هست که در فاصله جلسات به ذهن ما خطور می کند و نهایتا به این نتیجه می رسیم که نیاز به یک پشتیبانی ثابت و نزدیک داریم تا بهتر یاد بگیریم که چگونه می توان هوشیار و تمیز زندگی کرد. بنابراین یکی از اعضاء را که با او احساس راحتی بیشتری می کنیم انتخاب می نمائیم . کسی که بتوانیم به راحتی با او صحبت کنیم و به اندازه کافی راز دار باشد و وقتی که چنین شخصی را پیدا کردیم از او می خواهیم تا راهنمای ما باشد. اگر شما یک تازه وارد باشید که این تصور را داشته باشد که مبادا مزاحم کسی باشد و یا یک عضو قدیمی تر که مدتی است سعی دارد به تنهایی در مسیر بهبودی حرکت کند هر کدام از این دو که باشید، اصل راهنمایی پاسخگویی سوالات شما است.
ما مصرانه به شما توصیه می کنیم که درنگ جایز نیست ، الکلی های در حال بهبودی ، مشتاقانه خواهان این هستند تا آنچه را از دیگر الکلی ها یاد گرفته اند با شما تقسیم کنند. ما همگی به تجربه دریافته ایم که ضمانت و بقای هوشیاری ما در این است که آنچه را یاد گرفته ایم به دیگران داده و با آنها تقسیم کنیم. راهنمایی می تواند به شکل دیگری هم به تجلی درآید و این همان وظیفه ای است که گروه برای کمک به تازه واردان دارد. امروزه و هر روز تعداد زیادی الکلی به جلسات برای اولین بار وارد می شوند. کسانی که تا قبل از این هیچ تماسی یا رابطه ای با AA نداشته اند . بنابراین به خصوص برای چنین تازه واردانی که هیچ پیش زمینه ای ندارند نیاز است تا گروه یک سری اطلاعاتی را جهت کمک و راهنمایی در اختیار آنها بگذارد.
الکلی های گمنام با راهنمایی آغاز شد. تنها چند ماهی از هوشیاری بیل ویلسون گذشته بود و در حالیکه اندوهگین و تنها بود نیروی بسیار قوی او را به سمت نوشیدن دوباره الکل هُل می داد این فکر به ذهن او خطور کرد :
تو به یک الکی دیگر نیاز داری تا با او صحبت کنی، به همان اندازه که او به تو نیازمند است. و در همین زمان بود که او دکتر باب را پیدا کرد ، او هم بارها ناامیدانه و شکست خورده سعی بر این داشت تا مبادرت به ترک الکل کند. و از دل این نیاز مشترک آنها بود که الکلی های گمنام متولد شد. در آن زمان لغت راهنما استفاده نمی شد و قدمهای دوازدهگانه هم نوشته نشده بود . اما بیل حامل پیامی برای دکتر باب بود و آن را به او رساند و او توانست از هوشیاری اش حراست کرده و آن را به بیشمار الکلی های دیگر منتقل کند و از طریق این مشارکت بود که بنیان گذاران AA پی بردند زندگی هوشیار و تمیز آنها از این راه است که معنا یافته و به طور غیر قابل تصوری پربار می گردد.
منظور از راهنمایی در برنامه AA چیست ؟
برای ملحق شدن به یک ساختار ، شما باید یک راهنما داشته باشید کسی که شما را تایید کند و شما را به عنوان شخص مناسبی جهت عضویت معرفی کند، البته این روش قطعاً در AA کارآمد نیست، در اینجا هر کس تمایل به قطع مصرف داشته باشد به جمع ما خوش آمده است. در اینجا راهنما و رهجو هر دو با هم برابرند همانطور که بیل و دکتر باب بودند . پس می توانیم تعریفی از فرآیند راهنمایی به قرار زیر ارائه کنیم :
یک الکلی که موفق به پیشرفت هایی در برنامه بهبودی شده است، تجربه شخصی اش را مداوماً با یک الکلی دیگر که در تلاش برای به دست آوردن و یا حفظ پاکی و بهبودی خودش است تقسیم می نماید. در خیلی از گروه های موفق یک چنین روش راهنمایی تازه واردان یکی از مهم ترین فعالیت های گروهی محسوب می گردد. اصل راهنمایی یک اصل نانوشته و غیر رسمی ولیکن یکی از قسمت های اساسی زیربنای این برنامه در راه به دست آوردن بهبودی از طریق کارکرد دوازده قدم ميباشد و ما امیدواریم که نوشته حاضر جوابگوی سوالاتی باشد که گاه گاهی در این باره میشود و این در واقع خیابان دوطرفه ای است که ما آن را به ” راهنمایی ” تعبیر می کنیم .
این جزوه در راستای کمک به کسانی که در جستجوی راهنما هستند و یا آنهایی که می خواهند تا تجاربشان درباره بهبودی را از طریق در میان گذاشتن و تقسیم آنها با دیگران به آنها منتقل کنند و یا در گروه هایی که قصد توسعه دادن فعالیت های راهنمایی کننده را دارند، نگارش شده است.
برای آنانکه در جستجوی راهنما هستند
تفاوت راهنمایی با مراکز هدایت کنند ه به سوی برنامه چیست ؟
مراکزی که با برنامه 12 قدمی اشنایی دارند در ابتدا ممکمن است با شخص الکلی صحبت کرده و کلیات برنامه را برای او توضیح دهند و او را به سمت جلسات هدایت کنند، که خود این موضوع می تواند آغاز راهنمایی باشد ولی کار این مراکز به خودی خود راهنمایی محسوب نمی شود. عملا راهنمایی وقتی آغاز می شود که یک شخص با اشتیاق در ارتباط با شخص دیگری که نیاز به کمک دارد قرار می گیرد شخصی که دریافته است با الکل مشکل دارد و در جستجوی راهی برای رهایی یافتن از این دام است. راهنمایی در واقع همان کارکرد دوازده قدم است، اما کاری مداوم و پیوسته است، یک وظیفه همیشگی در راه کمک به یک تازه وارد تا راه جدید و زندگی بدون الکل را تجربه کند.
راهنما چگونه می تواند به یک تازه وارد کمک کند؟
این عمل تازه وارد را مطمئن می سازد که حداقل یک نفر وجود دارد که او را بفهمد و به او اهمیت بدهد.شخصی که هرگاه دچار شک و تردید و بدگمانی است بتواند بدون شرمندگی به او رو کند و هر سوالی که درباره الکلیسم داشته باشد از او بپرسد. راهنما، جوابگوی جستجوی دوستی همدرد و فهیم است برای وقتی که نیاز به آن داریم و پلی است که تازه وارد را قادر می سازد با عبور از روی آن به جمع دیگر الکلیها در جلسات بپیوندد.
فرآیند جور شدن تازه وارد با راهنما مثل خیلی از چیزهای دیگر در AA امر نانوشته ای است. اغلب اوقات قضیه خیلی ساده است، یعنی یک تازه وارد، به شخصی که تجربه بیشتری دارد و به نظر می رسد به او بیشتر می خورد، نزدیک شده و از او می خواهد تا راهنمای او شود به همین سادگی . اغلب اعضاء از دریافت چنین درخواستی بسیار خوشحال و سپاسگزار خواهند بود. یک قول قدیمی در برنامه وجود دارد که می گوید ” به برندگان برنامه بچسب ” که البته بیانگر این است که به دنبال کسی باش که برنامه را به صورت موفقیت آمیز ی در زندگی روزانه اش به کار گرفته است. قانون ویژهای وجود ندارد، اما یک راهنمای خوب احتمالاً بهتر است. حدود یک سال یا بیشتر هشیار باشد و به طور واضحی از بابت هوشیار بودنش احساس لذت و شادی داشته باشد و با اصول برنامه، قدمها و سنتها آشنا باشد.
آیا رهجو ( تازه وارد ) و راهنما تا جایی که ممکن است باید به همدیگر شبیه باشند؟
اغلب اوقات یک تازه وارد با راهنمایی که پیشینه اش به او نزدیک باشد احساس نزدیکی و راحتی بیشتری می کند، اما خیلی از اعضاء AA گفته اند که آنها بیشترین کمک را از کسانی دریافت کرده اند که کمترین زمینه همسانی با ایشان را داشته اند. و این ممکن است به این علت باشد که در این حالت بیشترین تمرکز و توجه آنها بر روی مسئله قرار گیرد که بیشترین اهمیت را در رابطه راهنما و رهجو دارد و آن چیزی جز بیماری الکلیسم و راه بهبودی نیست. تجربیات برنامه AA پیشنهاد می کند که بهترین روش راهنمایی مردان توسط مردان و زنان توسط زنان است . یک چنین روشی فهم متقابل را افزایش داده و به آن سرعت می بخشد و از طرفی احتمال واکنش های عمیق احساسی را که ممکن است ذهن تازه وارد را از مقصود برنامه AA منحرف ساز کم می کند.
یک تازه وارد از راهنمایش چه انتظاراتی دارد؟
هیچ راهنمايی، سرویس های مانند کارهایی که یک مشاور اجتماعی دکتر، پرستار و یا مشاور ازدواج انجام می دهد را به تازه وارد ارائه نمی کند. یک راهنما به طور کاملا ساده تنها یک الکلی هوشیار است که به یک تازه وارد کمک می کند که چطور فقط یک مسئله را حل کند و آن اینکه ” چطور هوشیار بماند ” و بابت این کار هیچ آموزش حرفه ای وجود ندارد تا راهنما ببیند و این فقط تجربیات و مشاهدات اوست که به کار می آید . یک راهنما خود روزی یک تازه وارد بوده است و سعی داشته با بکارگیری برنامه AA با مشکلاتی که امروز تازه وارد با آنها دست به گریبان است روبرو شود.
آیا یک تازه وارد ( رهجو ) باید با هر آنچه راهنمایش می گوید موافقت کند؟
اگر نظر یا صحبت راهنما نامشخص و نامفهوم است تازه وارد باید در مورد آن سوال کرده و صحبت کند تا مشکل برطرف شود و سعی اش بر این باشد تا هر دو طرف بتوانند آزادانه و صادقانه حرفهایش را به هم بگویند. برنامه AA برنامه ای بسیار ساده است ولی در ابتدای امر برای ما مشکل می نماید و یادگیری ما از طریق سئوالاتی که می پرسیم که عموما این سئوالات در جلسات بسته و یا در یک محاوره رو در رو با راهنمایمان مطرح می شود.
اگر راهنما در دسترس نبود و ما به او نیاز داشتیم چه بکنیم؟
این خود برنامه AA است و نه راهنما که رهجو را هوشیار نگه می دارد. رابطه راهنما و رهجو تنها ، بهترین راهی است که می شناسیم و رهجو را با برنامه آشنا میکند پس ما منابع زیادی را در دست داريم كه وقتی قادر به ارتباط با راهنمایمان نیستيم در دسترس است. می توانیم به دیگر اعضاء تلفن کنیم و یا به نزدیکترین جلسه AA برویم و یا نشریات را مطالعه کنیم تا بهترین جواب را در مورد مشکلات امروزمان بیابیم.
آیا یک رهجو می تواند بیش از یک راهنما داشته باشد؟
بعضی ها معتقدند فکر خوبی است که بیشتر از یک راهنما داشته باشند تا این که حداقل یکی از آنها در دسترس باشد. این نقشه با وجود یک مزیت اضافی كه دارد، خطر کوچکی هم در پی آن است : مزیت کار در آن است که داشتن سه یا چهار راهنما باعث می شود که در مقایسه با یک راهنما، تجربه و دانش وسیع تری را در اختیار داشته باشیم، خطری که داشتن چند راهنما دارد این است که بعضی از ما میل پیدا می کنیم همان کاری را انجام دهیم که در دوران مشروب خواری خود انجام می دادیم. بعضی اوقات برای اینکه از خودمان دفاع کنیم و مشروب خواری خود را مورد انتقاد قرار دهیم، به افراد مختلف داستان های مختلفی گفتیم .ما حتی یاد گرفتیم که چگونه مردم را جهت منافع خود بکار بگیریم و در نتیجه مردم اطرافمان تقریباً از گناهمان چشم پوشی می کردند. یا این که حتی ما را به خوردن شراب تشویق می نمودند. ماشاید از این تمایل درونی خود خبر نداشتیم و این تمایل هم معمولاً فاقد قصدی شیطانی بود ولی دردوران مشروب خواری مان بخشی ازشخصیت مان شده بود.بنابراین بعضی ازما که چند تا راهنما داشتیم دیدیم که داریم یک راهنما رابه جان دیگری می اندازیم به اولی یک چیز میگفتیم و به دومی چیز دیگری. ولی این حقه همیشه عملی نیست ، چون سخت می شود سر راهنما ها را کلاه گذاشت. آنها این تمایل ها را خودشان هم داشته اند ولی گاهی اوقات ما میتوانیم همان کار را تا زمانی ادامه دهیم که یک راهنما پیدا کنیم و چیزی کاملاً برعکس آنچه که به راهنمای دیگری گفته، به او بگوئیم . شاید موفق شویم با هر کلکی که شده چیزی را که می خواهیم به آنچه که نیاز داریم از یک نفر بشنویم یا اینکه حداقل حرفهای آن راهنما را ان طور که دلخواه مان است تعبیر کنیم. به نظر می رسد که چنین رفتاری بیشتر بازتاب بیماری ما باشد تا اینکه بخواهد یک تجسس صادقانه برای کمک به بهبودی قلمداد شود . وقتی این اتفاق بیافتد ما تازه واردها ، کسانی هستیم که بیشترین صدمه را می خوریم . بنابراین اگر ما یک گروه از راهنماها داشته باشیم ، عقیده خوبی است که کاملاً مراقب خودمان باشیم تا اگر دیدیم که داریم وارد چنین بازی هایی می شویم، به جای اینکه سعی کنیم یک راست به سوی هدف بهبودی خود پیش برویم ، جلوی خودمان را بگیریم.
آیا رهجو می تواند راهنمایش را عوض کند ؟
دوباره جواب مثبت است ، البته که می تواند. ما در این که شخص دیگری را به عنوان راهنما انتخاب کنیم ، کاملاً آزادیم با هر کس که احساس راحتی بیشتری داریم و به خصوص وقتی که اعتقاد داریم یک عضو دیگر می تواند در راستای رشدمان در برنامه برای ما مفید تر واقع شود به عنوان راهنما بگیریم.
اگر یک تازه وارد از برنامهای خارج از داستان AA به جمع بپیوندد آیا نیاز به انتخاب راهنما دارد؟
برنامه های ترک الکل که از طرف دستگاه های دولتی و غیردولتی حمایت و پشتیبانی می شوند بسیار هستند و خیلی از کسانی که به انجمن ما وارد می شوند در حالیکه ترک فیزیکی کرده اند از چنین مراکزی می آیند. این افراد وضعیت نابسامان و درداور روزهای اول قطع فیزیکی مصرف را گه گاه تا هفته ها به طول می انجامد را پشت سر گذاشته اند اما هنوز از آشفتگی های ذهنی در رنج و عذابند. این برنامه به چنین افرادی خوش آمد می گوید و مامعتقدیم این افراد هم مانند بقیه اعضاء هرچه زودتر بایستی راهنما بگیرند تا کم کم از شر این آشوب های ذهنی رهایی یابند. این تازه واردان ممکن است که خیلی چیزها در مورد الکلیسم یاد گرفته باشند اما دانستن زیاد درباره الکلیسم در یک وضعیت بی ثبات و بدون الکل کاملاً چیز دیگری است و عملکرد به عنوان یک الکلی هوشیار در دنیای پر از الکل چیزی است که مایافته ایم و راهنما حاضر است تا تجربه اش را که چگونه با چنین موقعیتی میتوان کنار آمد را با شخص در میان گذاشته و تقسیم کند.
در AA اولین کار گرفتن راهنماست
دانستن و یادگرفتن درباره برنامه AA به معنای زندگی کردن با برنامه AA نیست . این شانس خوبی است که بعضی از تازه واردان قبل از آمدن به AA حقایقی را درباره این برنامه آموختهاند. اما اینان هیچگونه تجربهای در استفاده از AA به عنوان یک برنامه مداوم حفظ و نگهداری هوشیاری ندارند. در اینجا راهنما است که تجربه اش در رابطه با بکارگیری اصول برنامه در زندگی روزمره در اختیار تازه وارد می گذارد. این همان کاری است که دیگر تازه واردان وقتی به برنامه می آیند انجام میدهند یعنی راهنما می گیرند.
آیا برای گرفتن راهنما دیر نشده است؟
نه . هر عضوی از AA که در حول و هوشی برنامه حتی برای سالها بوده است هم می تواند یک راهنمای خوب پیدا کند. صحبت های صادقانه و گوش کردن می تواند دریچه بسته برنامه را بگشاید، دریچه هایی که تا به حال برای ایشان ناگشوده بوده است . راهنمایی می تواند جوابی باشد برای کسی که قادر بوده است در این فاصله هوشیاری خود را حفظ کند. احتمالاً چنین عضوی از آن دسته افرادی است که در حاشیه برنامه بوده اند و حضور در جلسات را جدی نمی گرفته اند و هنوز نتوانسته اند که به طور واقعی قدم اول را بردارند و این خود می تواند منجر به تقویت رازهای نهفته یا دستاویزهایی که یک الکلی با خود دارد گرددو یا ممکن است او را به یک لغزشی مزمن مبدل سازد. آنچه واضح است این است که از اینها وقتی که خودشان چیزی را نیاموخته اند نمی توان آموخت . برای یک چنین شخصی یک راهنمای سختگیر در مورد هوشیاری می تواند مفید واقع شود و خیلی از تغییرات را به بار آورد. حتی زمانی که سالها از هوشیاری ما گذشته است ، اگر از دوستی بخواهیم تا راهنمای ما شود منافع سرشاری را عاید خودمان ساخته ایم ممکن است احساس کنیم که جدا افتاده ایم و دردهای ما رو به فزونی گذاشته اند ، می دانید چرا؟ چون که ما فراموش کرده ایم که این برنامه راه و روشی است که طریقه درست زندگی کردن را به ما می آموزد و نه فقط راه رهایی از شر مصرف الکل. با کمک راهنما ما قادر خواهیم بود تا برنامه را به طور کامل به اجرا دراوریم و رفتارمان را تغییر دهیم و با قرار گرفتن در این مسیر است که هوشیاری مان برای ما لذت بخش خواهد بود.
برای آنهایی که می خواهند راهنما بشوند.
اصل راهنمایی و راهنما شدن چگونه می تواند برای یک راهنما مفید واقع شود؟
راهنمایی تازه واردان عملی است که منجر به تقویت هوشیاری قدیميترها میشود و در واقع عمل سهیم شدن هوشیاری و بهبودی با دیگران زندگی بدون مصرف الکل را برای اعضاء ساده تر می کند. با کمک به دیگران در واقع آنها به خودشان کمک می کنند. همچنین راهنمایی کردن دیگران در ما رضایت خاطری ایجاد می کند که ناشی از قبول مسئولیت شخص دیگری به غیر از خودمان است. و این در واقع پاسخ به یک نیاز درونی و واقعی بشری است که انسان همیشه دلش می خواهد در مواقع بحرانی کمک و یار دیگران باشد.
آیا هر عضوی می تواند یک راهنما بشود؟
در برنامه هیچ طبقه بندی و یا کلاس ویژه ای جهت این موضوع وجود ندارد . هر عضوی که بتواند به یک تازه وارد کمک کند تا او یاد بگیرد چطور با مسائل زندگی اش بدون متوسل شدن به الکل یا ماده مخدری کنار بیاید، می تواند یک راهنما باشد. در بیشتر نمونه ها این برنامه هیچ محدودیت خاصی را پیشنهاد نمی کند و اگر گروه به اندازه کافی بزرگ باشد راهنما و رهجو بهتر است همجنس همدیگر باشند و از هر دیدگاهی که نگاه کنید دلایل مشخص است (بدون توجه به مدت زمان هوشیاری و حضور در برنامه) به هر حال ما بشر هستیم و به همین دلیل ممکن است به خاطر درگیر شدن در مسائل احساسی از هدف اصلی و اولیه مان باز بمانیم و بهتر است که با قدم ها و سنت ها آشنا باشد.
چه موقع یک عضو آمادگی دارد تا مسئولیت راهنما شدن را پذیرا باشد؟
موفق ترین راهنمایان ، زنان یا مردانی هستند که به اندازه کافی در برنامه بوده و در این مدت درک و برداشت مناسبی از دوازده قدم داشته باشند. اعضایی که برای ماه ها و سال ها است که هوشیار هستند معمولا خیلی موثرتر از کسانی که فقط هفته هاست که در برنامه هستند با تازه واردان ارتباط برقرار می کنند و البته این اصل همیشگی و ثابت نیست. بنابراین طول هوشیاری یک فاکتور است ولی تنها فاکتور یک رابطه راهنما و رهجویی مناسب و خوب نیست. به همین نسبت ظرفیت شخصی افراد و قدرت درک و صبر و حوصله آنها و اشتیاق گذاشتن وقت و به کار بردن قواعد و اصول و قدم ها و سنت ها به عنوان نماینده ای از برنامه ، در درجه اهمیت مساوی قرار گرفته و فاکتور مهم دیگری برای این مقوله است.
یک راهنما چه کارهایی را انجام می دهد؟
یک راهنما هرکار ممکنی را که در محدوده دانش و تجربیات شخصی اش باشد جهت کمک به یک تازه وارد برای اینکه هوشیاری اش را به دست آورد و هوشیار بماند انجام می دهد. مثلاً
- با بیان مثالهای زنده از تاریخچه مصرف خودش و تجربیات شخصی اش این مفهوم را به تازه وارد می رساند که برنامه چه تاثیری بر زندگی او گذاشته است.
- در تشویق و کمک به تازه وارد جهت رفتن به جلسات گوناگون جهت به دست آوردن دیدگاه ها و تفاسیر مختلف از برنامه کوتاهی نمی کند.
- با ذهنیتی باز با تازه وارد برخورد می کند و به او اجازه می دهد تا او با درک شخصی اش تصمیم بگیرد که آیا یک الکلی هست یا نه.
- هیچگاه در تراز رهجویش وارد نمی شود مگر اینکه خود او درخواست کند.
- تازه وارد را به دیگر اعضا معرفی می کند به خصوص به آنهایی که از نظر اجتماعی بهترند.
- تازه وارد را نسبت به نشریات موجود و راه تهیه آنها آگاه میگرداند.
- همیشه در هنگامی که طرفش با مشکل خاصی دست به گریبان است در دسترس او است.
- معنای دوازده قدم را باز کرده و بر اهمیت این معنا پافشاری می کند.
- هرگز سعی در تحمیل عقاید شخصی اش به رهجو ندارد. یک راهنمای خوب می تواند شخص بی خدایی باشد که هیچگاه سعی نمی کند تا رهجوی مذهبی اش را متقاعد کند تا دست از ایمان مذهبیش بردارد و یا بالعکس راهنمای مذهبی ای است که سعی ندارد تا با طرح بحث های ماوراء الطبیعه رهجوی کافرش را متقاعد به ایمان آوری کند.
- به رهجویش اصرار می کند که هر چه زودتر به فعالیت های گروهی پرداخته و در گروه خدمتی را بپذیرد.
- اهمیت سنت ها را مرتباًبه رهجویش گوشزد می کند .
- هیچگاه تظاهر به دانستن پاسخ همه سوالات و یا درست رفتار کردن در همه اوقات نمی کند.
- سعی در ارائه تصویری درست از اهداف برنامه فراتر از موجودیت گروه داشته تا اگر رهجویش به هر کجای دنیا که رفت مشکلی نداشته باشد .
- در صورتی که رهجو و یا تازه وارد نیاز به کمک های حرفه ای (مانند پزشکی ، قانونی و …) داشته باشد اگر می تواند و لازم می بیند به او راهنمایی و کمک می کند.
- اقرار سریع به اینکه من نمی دانم در هنگامی که چیزی نمی داند، می تواند رهجو را راهنمایی کند تا یک منبع اطلاعات خوب را بیابد.
- و نهایتاً اینکه یک راهنما رهجویش را تشویق می کند تا هر چه سریعتر ارتباطش را با دیگر افراد جامعه نزدیکتر کرده و گسترش دهند.
در ارتباط با همه مواردی که گفته شد ذکر این نکته مهم است که راهنما به این حقیقت توجه داشته باشد که آنچه بسیار مهم است برنامه بهبودی است و نه شخصیت و برنامه راهنما. بنابراین تازه وارد و یا رهجو یاد می گیرد که چطور به خود برنامه تکیه کند و نه به شخص راهنما. راهنمایی که صادقانه برنامه و حرکت در مسیر برنامه را اولین اولویت خویش قرار داده است هیچگاه تصمیم یک رهجو برای تغییر راهنما را توهین به خودش تلقی نمی کند.
بهترین راه جهت راهنمایی یک تازه وارد یا رهجو چیست ؟
جواب سوال این است که بهترین راه وجود ندارد بلکه همه اعضا کاملا در انتخاب روش در رساندن پیام درست بر اساس تجربیات شخصی و شخصیت خودشان ازادند.بعضی از راهنما ها تا حدودی خشن هستند و در برخورد با تازه وارد این روش را پیشه می کنند ” قبول کن يا برو بخور” بعضی دیگر صبر و متانت زیادی از خودشان نشان می دهند و خیلی ها هم هیچ کاری نمی کنند الا هنگامی که تازه وارد یا رهجو از آنها بپرسد و در خواست کمک کند. هر کدام از این روش ها بعضی وقتها موفقیتآمیز است و بعضی وقت ها هم اینطور نیست . این بر عهده راهنما است که در هر موقعیتی بر حسب مورد چه روشی را اتخاذ کند. راهنمایان با تجربه به خوبی این نکته را دریافتهاند که انعطاف پذیری در کارکرد با رهجو از اهمیت زیادی برخوردار است . هیچگاه به یک روش ثابت نچسبید و تکیه نکنید و حتی با یک شخص بخصوص هم روشهای متفاوتی را به کار ببرید.
چطور یک راهنما برنامه را تشریح می کند؟
به صورتی که طبیعی ترین دیدگاه را در برابر تازه وارد قرار دهد، بدون هیچگونه سخت گیری. تجربه نشان داده است که تازه واردان در روزهای اول مشکل به درک شخصی از برنامه میرسند. خیلی از راهنماها یک موضوع را به خوبی و با اطمینان به تازه واردان القاء می کنند، اینکه هدف برنامه حفظ طرفین درگیر در یک رابطه راهنما و رهجو از رجوع به مصرف دوباره و هوشیار ماندن است و مرتبا به رهجو گوشزد می کنند که تا زمانی که در قدم اول زندگی کند و بپذیرد که ناتوان است، کلید هوشیاری در دست اوست . این راهنمایان به رهجو متذکر می شوند که این برنامه يک برنامه عملی است که قبل از او به میلیونها زن و مرد دیگر کمک کرده است.و در این مسیر با ذهنیتی باز به تازه وارد اجازه می دهند تا خود او قلباً بپذیرد که آیا یک معتاد الکلی هست یا نه؟ و ایا این برنامه می تواند برای او کمکی باشد یا خیر؟ و تقریباً همه کسانی که با این برنامه کار می کنند می دانند که اساس آن بر تجربیات شخصی است و به تازه وارد می گوید که در اینجا هیچکس سخنگو نیست و هر عضوی کاملا آزاد است تا درک و برداشت شخصی اش از برنامه را داشته باشد. بعضی از راهنما ها از بعد روحانی برنامه بیشتر صحبت می کنند اما آنچه در اینجا مهم است توجه به یک نیروی برتر است و این باز بر عهده خود رهجو و یا تازه وارد است که در مورد معنای ” توجه به یک نیروی برتر ” تصمیم بگیرد و مفهوم این بحث چیزی نیست مگر اینکه هر کسی چه با ایمان و چه بدون ایمان میتواند در یک هماهنگی کامل با این برنامه قرار گرفته و در مسیر بهبودی به پیش برود.
آیا یک راهنما می تواند توصیه های ترک فیزیکی داشته باشد؟
هرچند امروزه تعداد کسانی که بعد از قطع مصرف به جلسات می آیند در حال افزایش است اما تعدادی از کسانی که به جلسات می آیند هنوز در حال مصرف هستند و تمایل به قطع مصرف دارند و یا اینکه به تازگی و شخصاً قطع مصرف کرده اند .خیلی از آدمها تحمل گذراندن روزهای سخت اولیه قطع مصرف را دارند و نیازی به پزشک یا بستری شدن ندارند اما بعضی دیگر که از نظر فیزیکی در شرایط ضعیف تری قرار دارند ممکن است نیاز به مراقبت های پزشکی داشته باشند. در چنین مواردی ما بایست یک نکته مهم را مد نظر داشته باشیم که مراقبت های پزشکی و یا ترک کردن هیچ ربطی به برنامه بهبودی ندارد و کسی که در این رابطه می تواند مفید باشد پزشک است نه راهنما راهنماهای با تجربه همیشه با احتیاط با این قضیه برخورد کرده و در جایگاه پزشک قرار نمی گیرند با این حال بعضی ها هستند که تمایل دارند در این زمینه کارهایی انجام دهند .و خیلی از ما ها در هنگام وارد شدن به برنامه از شرایط فیزیکی خوبی برخوردار نبودیم ولیکن هوشیار شدیم و در مسیر بهبودی قرار گرفتیم بدون هیچگونه مراقبت پزشکی، به هر حال این وضعیت لزوما در مورد همه افراد مشابه هم نیست و بعضی نیاز به مراقبت های پزشکی دارند.ولی یک عضو AA هیچ گاه در مورد راه اندازی مراکز ترک و یا تهیه کردن تسهیلات دوره نقاهت از هر نوع که باشد، عملی انجام نمی دهد.جاهایی مثل خانه های بهبودی و آسایشگاههای ترک و یا کمپ ها در این راستا اقداماتی انجام می دهند اما تمام این مراکز به طور کلی از برنامه ما جدا هستند. یک قول قدیمی در آن برنامه هست که می گوید: مراقبت های پزشکی و کمک هایی از این دست، به هیچ وجه بار مسئولیت اعضا را در راه رساندن پیام اصلی بهبودی به تازه واردان کم نمی کند. ما افرادی دردسر ساز و زیاده خواه هستیم که برای پاسخگویی به این نیازمان وقت کافی نداریم.
برخورد یک راهنما با خانواده رهجویش چگونه است؟
راهنما میتواند در مورد برنامه به خانواده رهجو توضیحاتی بدهد و به این نکته اشاره داشته باشد که اعضایی که خانواده شان با برنامه آشنا هستند زندگی آرام و راحتتری را بدون مصرف الکل سپری می کنند. می توان به خانواده تازه وارد گفت که به خصوص در روزهای اولیه هوشیاری نیاز به یک احساس همدردی و درک متقابل دارد و البته در این مسیر بایستی از لوس و نازپروده کردن او دوری شود و به او اجازه داده شود تا برای اولین بار مانند افراد بالغ بر روی پایش ایستاده و با زندگی طبیعی روبرو شود و نباید به او القاء شود که چون در پرهیز است قهرمان است و یا عمل قهرمانانهای انجام داده است . در واقع وبه طور کل راهنما میتواند به خانواده رهجو کمک کند تا به او فرصت رفتار و زندگی خوبی در برنامه را بدهند و بر این نکته تاکید کند که از او انتظار زیادی نداشته باشند و خیلی عجله نكند زیرا که او در اول مسیر بهبودی است. خیلی از مواقع روابط زناشویی و یا فامیلی یک الکلی به طور جدی بر اثر مصرف و رفتار ناشی از مصرف صدمه دیده است در چنین مواقعی راهنما بهتر است نقش مشاور حقوقی ازدواج را بازی نکند، هرچند که خیلی از این متارکهها به محض از بین رفتن نشانه های مصرف مجددا به سر و سامان می رسد و راهنما مجاز است در این حد به قضیه به عنوان یک تجربه اشاره کند. راهنما همچنین می تواند آدرس و اطلاعاتی در مورد جلسات خانوادگی به خانواده رهجو بدهد تا از این طریق مشکلاتشان حل شود هرچند که این جلسات هم برنامه ای به موازات جلسات ما هستند ولی مجموعه ای جدا می باشند.
آیا یک راهنما می تواند به رهجویش پول قرض بدهد؟
البته این يک موضوع کاملاً شخصی است ولیکن حقیقت اساسی در این انجمن یک چیز است، کمک یک الکلی به الکلی دیگر برای حل مشکل الکلیسم او ” این انجمن یک انجمن نیکوکاری یا بشر دوستانه و انجمن کاریابی نیست ” پولداری یا بی پولی هیچگاه جزو فاکتورهای کلیدی در قبلیت های شخصی جهت هوشیاری در این برنامه نبوده است. آن راهنمایی که به رهجویش پول قرض می دهد ریسک این قضیه را پذیرفته است که با دادن پول سرعت پیشرفت رهجویش در مسیر بهبودی را کند کرده است. البته به معنای این نیست که اگر راهنما می تواند مقدار کمی پول به عنوان هدیه بهبودی به رهجویش بدهد از آن دریغ کند و البته چه بسیار خوب است که تازه وارد این هدیه را هرچه زودتر پس بدهد و به عنوان وام به آن نگاه کند ، پس اگر چنین نشد آن کسیکه برای پول یا لباس یا کاریابی به این برنامه روی آورده است یقیناً به جای غلطی آمده در اینجا به او فقط یک چیز می دهند چیزی فراتر از همه اینها و ان ” هوشیاری ” است. موسسات دیگری در جامعه وجود دارد که می توانند چنین کمک هایی را برای چنین افرادی ارائه کند ، ما معتقدیم کسی که در مسیر بهبودی قرار بگیرد، خود قادر به حل و فصل مسائل و مشکلات شخصی اش خواهد بود.
آیا یک راهنما می تواند پادرمیانی شغلی برای رهجویش بکند؟
اگر راهنما بتواند از این نظر کمکی به تازه وارد بکند بهتر است براساس مورد عمل کند، خیلی افراد در برنامه و یا خارج از آن که با برنامه آشنا هستند ممکن است علاقه داشته باشند با یک چنین شخصی همکاری داشته باشند.
آیا یک راهنما باید سختگیر باشد؟
بعضی از اعضا معتقد به سخت گیری و رک بودن نسبت به تازه وارد هستند، آنها برنامه را برای تازه وارد شرح می دهند تاقضیه را بگیرد و صراحتاً می گویند که معالجه قطعی وجود ندارد اما این روش و برنامه یک برنامه جلوگیری از عود مجدد بیماری می باشد . این کارها را می کنند و حرکت بعدی را به عهده تازه وارد می گذارند اگر او نتواند در مورد بیماریاش و پذیرش آن به یک تصمیم و نتیجه گیری قطعی برسد او را به حال خود رها می کنند و البته این روش هم کاملا بی رحمانه نیست خیلی از اعضاء آن را پذیرفته اند و سعی شان این است که در این مسیر به دور از احساس ترحم و احساسات تا جایی که می شود واقع بین باشند.این برنامه بر اساس یک سری اصول آزمایش شده پایه ریزی شده است و یک تازه وارد با بی اعتنایی به آنها خودش را در معرض ریسک قرار می دهد، یک راهنمای سختگیر بر این قضیه تکیه میکند و بر روی متقاعد کردن تازه وارد به خوبی و سختی کار میکند به همین خاطر اکثرا بر این باورند که سخت بودن در مورد اصول اگر به تنهایی باشد موجب دلسردی تازه وارد می شود لذا باید آن را با احساس همدردی و درک متقابل تلفیق کرد.
آیا یک راهنما باید آسان گیر باشد؟
بعضی دیگر ازراهنماها ترجیح می دهند یک رفتار آسان را درمقابل رهجو در پیش بگیرند مثلاچنین افرادی هر گاه تازه وارد از او بخواهند آمادهاند تا وقتی را در اختیار او قرار دهند اما به ندرت وقتی برای این امر دارند و یا پیدا کردنشان درفواصل بین جلسات مشکل است و یا تازه وارد را برای رفتن به جلسات حمل نمیکند بعضی از تازه واردان با چنین روشی به خوبی رشد می کنند اما بعضي ديگر در معرض خطر قرار ميگيرند، یک تازه وارد خجول و گوشه گیر در چنین حالتی نمیتواند از کمک راهنمایش برخوردار شود . خیلی از اعضا ء هستند که می گویند تا ماه ها و حتی سالها هیچ چیزی از برنامه نگرفتند فقط به دلیل اینکه از طرف گروه به حال خود رها شده بودند. در گروه هایی که رشد زیاد بوده سعی شده است که از این قضیه دوری شود و به همین خاطر سعی کردهاند تا یافتن تازه واردین و ایجاد ارتباط بین اعضا قدیمی و جدید را نهادینه کنند.
آیا یک راهنما باید رهجو را حمل کرده و به عنوان حامی او عمل کند؟
در مسیر اشیاق به کمک کردن به یک تازه وارد بعضی از اعضاء به عنوان راهنما ممکن است نقش حمایتی از رهجو را در پیش بگیرند و به همین خاطر بیشتر اوقات به علت نگرانی ای که نسبت به رهجویشان دارند با او نرم تر و با توجه بیشتر رفتار کنند. با در پیش گرفتن چنین رفتاری در واقع ریسک داشتن رهجویی که به یکی از اعضاء برنامه وابسته است را پذیرفته اند به جای اینکه آن رهجو را طوری تربیت کنند تا تکیه و اعتمادش بر خود برنامه باشد تا بر شخصی از برنامه . این حقیقت نا گزیری است که همه ما بعد از پیوستن به برنامه باید یاد بگیریم که چطور متکی به خود باشیم و این که ما به دیگران کمک کنیم تا یاد بگیرند و ایستاده نگهشان داریم بسیار فرق است . خطر دیگر این حمایت بیش از حد از تازه وارد احساس رنجش و دلخوری است که چنین رابطه ای برای رهجو پیش میآید و خیلی اوقات منجر به جدایی همیشگی رهجو از برنامه می شود.
یک راهنما با رهجویی که بیش از حد به او وابسته است چگونه رفتار می کند؟
در روزهای اولیه هوشیاری تازه وارد خیلی از اوقات سردرگم و وحشت زده و یا از نظر ذهنی پریشان و از نظر فیزیکی ضعیف است و ممکن است نیاز داشته باشد تا کسی او را به جلسات ببرد و یا حتی کارهای شخصی اش را انجام دهد. اما اوقاتی هست که این وابستگی به راهنما وقتی که روزهای اولیه هوشیاری سپری می شود شکل غیرعادی به خود می گیرد و این برای هر دو طرف زیان بار است . قبلاً هم به این نکته اشاره شد که هوشیاری ما بر اساس تکیه ای است که بر خود برنامه داریم و نه بر هیچ یک از اعضای آن . لذا شانس هوشیار ماندن تازه وارد در چنین رابطه ای کم می شود و راهنما هم ممکن است در چنین وضعیتی به ستوه دراید و ادامه آن در پاسخگویی به خواسته های نامعقول و مداوم رهجو و مورد تملق قرار گرفتن توسط رهجو ممکن است به بیداری نفس راهنما بینجامد که بسیار خطرناک است .
راه رهایی و چاره جویی در چنین وضعیتی بدون اینکه رهجو دلسرد شود چیست ؟
ممکن است راه های متفاوتی وجود داشته باشد یکی اینکه راهنما، رهجو را به سمت برقراری ارتباط و اشنایی بیشتر با بقیه اعضا ء سوق دهد . شاید وقت آن رسیده تا او کسانی را بیابد که از نظر خو و سلیقه به او نزدیک باشند. اگر این روش محترمانه به شکست مواجه شد بعضی از راهنماها مسئله را صادقانه و بی رودربایستی با رهجو در میان میگذارند و باز هم اگر این روش جواب نداد شاید بهترین راه حل این باشد که راهنما بدون هیچ ملاحظه کاری محکم و مهربانانه به رهجو بگوید که او بیش از این نمی تواند در هر وقت که رهجو میخواهد پاسخگوی خواستههای اوباشد. ولی می تواند به عنوان یک دوست بهبودی گاهگاهی به او کمک بدهد. حال این خود دیگر بستگی به حال رهجو دارد که چه بکند. یک راهش این است که راهنمای دیگری را برای گذراز این مرحله آماده کند و سعی کند تا نوع دیگری از دوستی و رابطه راهنما ورهجو را برای خودش در این برنامه پیشه سازد.
رفتار یک راهنما با رهجویی که از دریافت کمک امتناع می کند چگونه است؟
در چنین مواردی کمتر راهنمایی پیدا می شود که باز هم اشتیاق کار با چنین رهجویی را داشته باشد.گاهی ازاوقات عاقلانه است که تازه وارد به یکی از اعضای گروه که از نظر گذشته و دیدگاه به او نزدیک تر است معرفی شود. وظیفه راهنما بودن یک مسئولیت انعطاف پذیر است و راهنمای خوب آن است که این انعطاف پذیری در کارکردو برخورد با دیگران را داشته باشد. این یک اشتباه محض است که شما سعی کنید به تازه واردی که از شما درخواست کمک نکرده و کمک شما را نمی پذیرد، کمک کنید، در حالی که تازه وارد دیگری هست که مشتاقانه خواستار کمک شما است.
وقتی که تازه وارد یا رهجو ازپذیرش بعدروحانی برنامه سرباز می زند راهنما چه وظیفه ای دارد؟
ابتدا ما خونسردی مان را حفظ کرده و به خاطر می آوریم که راهنمایی به معنای القاءاجباری تفسیر یا برداشتی از برنامه به تازه وارد نمی باشد. اغلب زنان و مردانی که در این برنامه حضور دارند بعد از چند ماهی در می یابند که پایه و اساس آن قواعد و اصول روحانی است.ودر همین زمان است که در می یابندچنین افرادی بدون اتکاءو اعتقاد به یک نیروی برتر قادر به کسب وحفظ هوشیاری شان نبوده و نخواهد بود. ممکن است که راهنما به تفاوت بین روحانیت و مذهب اشاره کند اما همانطور که می دانیم این برنامه هیچ ارتباطی با هیچ یک از مذاهب نداشته و جهت عضویت در آن هیچ اعتقاد مذهبی ای لازم نیست و تنها لازمه ی عضویت تمایل به قطع مصرف است و طرف دیگر کمکی که از طرف این برنامه ارائه می شود به هیچ وجه فیزیکی یا مادی نیست وما به کسی پول و یا خدمات پزشکی ویا دارو نمی دهیم. در اینجا فقط نظرات و عشق بلاعوض دو الکلی است که به مشارکت گذاشته می شود. و در واقع همین احساس است که از دیدگاه دیگر به “روحانیت” تعبیر میشود و البته هر تازه واردی می تواند برداشت شخصی خودش را داشته باشد.
رفتار یک راهنما با یک لغزشی چگونه است ؟
شاید چندان انگیزه ای نباشد که یک راهنما بخواهد با رهجویش که لغزش کرده کار کند و این یک لحظه خطیر و بسیار سخت برای هردوی آنها است. ممکن است راهنما حاضر به ادامه نباشد، و درست در همین جا است که باید نگاه محطاطانه ای نسبت به رفتارش داشته باشد و سعی کند که رفتار میانه ای در پیش گیرد رفتاری بین نکوهش شدید و یا احساس همدردی شدید. در این حالت تازه وارد احساس سر درگمی و گیجی دارد و احتمالا برایش خیلی سخت و دردناک است تا با یک حرکت از نو به نزد راهنمایش و یا گروه برگردد. و به همین خاطر است که خیلی از راهنماها در این امر پیش قدم شده وبه تازه وارد تلفن می زنند. حالا وقتی که رهجو برگشت، بهتر است که از کالبد شکافی اتفاقی که افتاده پرهیز شود. و بهترین کار این است که راهنما به رهجو کمک کند تا دوباره بر قدم اول مرور کرده و اهمیت پرهیز از اولین بار مصرف را برای او گوشزد کند. بعدها ممکن است که خود رهجو بخواهد در مورد افکاری که او را به سمت مصرف دوباره سوق داده وصحبت کند تامبادادوباره این اتفاق برایش بیفتد.
دراینجا نقش راهنما فقط بستگی به دوطرف قضیه دارد :
اگر راهنما از قبل از علائم هشدار دهنده آگاه بوده است ،یک رهجو ممکن است بگوید: “فقط اگر توبه من گفته بودی ” و دیگری ممکن است از اینکه اورا می دیده اند یاغیگری کند. اما حقیقت در اینجاست که لغزش می تواند یک تجربه آموزنده برای هر دوطرف باشد چه راهنما و چه رهجو. برای راهنما می تواند نیرویی باشد تا او را بیشر به سوی فروتني ببرد و به او یاد آوری کند که هیچگاه یک شخص نمیتواند هوشیاری دیگری را حفظ ویا تضمین کند وهمانطور که قدم دوازدهم می گوید:
“ما سعی در رساندن این پیام داشتیم…”
مخصوصا، راهنمای خوب کسی است که بر بازگشت رهجو لغزشی به برنامه پافشاری می کند و یک رابطه راهنمایی خوب به مقدار زیادی به درجه درک و عشقی بستگی دارد که گروه یا افراد برنامه نسبت به لغزش کرده ها در برنامه ابراز می دارند. لغزش می تواند سکوی پرتاب، برای شخص باشد .لغزش کردن بخاطر این است که شخص قدم یک خود را درست کار نکرده است.
آیا یک راهنما می تواند به طور همزمان بیشتر از یک رهجو داشته باشد؟
اشتیاق وعلاقه افراد و اعضاء برنامه در راستای راهنمایی دیگران باهم فرق می کند و همچنین بستگی به قابلیت عملکرد موثر افراد و مدت زمانی که برای این قضیه اختصاص می دهند دارد. افرادی که تصمیم دارند به طور همزمان چندین رهجو داشته باشند باید کاملا به این قضیه اشتیاق داشته باشند و همزمان در ذهن داشته باشندکه راهنما شدن حق تمامی اعضاء برنامه است که در برنامه به هرکسی کمک میکند تا هوشیاریش را حفظ کند. همچنین آنهایی که تعداد زیادی رهجو میگیرند ممکن است در مورد قابلیت هایشان دچار مبالغه و خود بزرگ بینی شوند واین هوشیاری و بهبودیشان را به خطر خواهد انداخت و همانطور که در جای جای برنامه گفته شده است “داشتن احساس مشترک بهترین راهنمایی است “
کی و کجا یک راهنما به رهجویش اجازه رفتن می دهد ؟
در واقع یک چنین رابطه ای هیچگاه پایان نمی پذیرد ولی بحثی ندارد که با گذر زمان و رشد ،تازه نوع این رابطه دستخوش تغییر می شود . یک راهنمای عاقل از گسترده شدن دایره ی ارتباطات رهجویش محفوظ می شود ویک رابطه موفق راهنما ورهجو رابطه ایست که از سوی هر دو طرف حفظ می شود و نه یک طرف، هرچند که فاصله اش از هم دور باشد و چنین رابطه ای نهایتا می تواند به یک دوستی همیشگی بدل شود، ووقتی چنین رابطه ای شکل گرفت از هر دوطرف می توان شنید که :
“اکنون ما راهنمای یکدیگریم “
برای گروه هایی که تصمیم بر انجام فعالیت هایی در راستای راهنمایی دارند.
راهنما چگونه به کمک یک گروه میآید ؟
هدف اولیهی گروه رساندن پیام برنامه بهبودی به الکلیهائيست که خواستار دریافت کمک هستند و این کمک را طلب میکنند. جلسات گروهی، یک راه انجام این عمل است و راهنمایی راه دیگر آن، در بعضی گروه ها ایده راهنمایی معنای گسترده تری پیدا می کند و شامل کار کردن با الکلیها در مراکز مرتبط با بهبودی یا از طریق مکاتبه با اعضای منزوی یا مراودات بین المللی است. یک برنامه راهنمایی فعال در گروه یادآور وظیفه اصلی و اولیه تمامي اعضای گروه است. آنها خدمت می کنند تا اتحاد یک گروه حفظ گردد.به یاد داشته باشید که :
“اول مهمترین کار را به انجام رسانید “
چه دستورالعملهایی را یگ گروه جهت یک فعالیت راهنمایی تازه وارد می تواند در نظر بگیرد؟
- داشتن یک طرح محتاطانه جهت یک فعالیت راهنمایی در گروه نتایج بهتری را به بار میآورد نسبت به زمانی که راهنمایی بر اساس نشانی دنبال شود. یک الگوی معمول جهت داشتن برنامه راهنمایی که گروههای محلی می توانند از آن تبعیت کنند میتواند به قرار زیر باشد:
- داشتن جلسات منظم در مورد راهنمایی ودر واقع داشتن کمیته راهنمایی ویا کمیته دوازده قدمی که اعضاء آن به صورت چرخشی عوض می شوند. در صورت وجود اعضاء به تعداد کافی این امکان وجود دارد که چنین مسئولیتی به عهده گرفته شود.
- برقراری جلسات جهت تازه واردان که البته این در مکان هایی که جلسات بزرگتری وجود داشته و تعداد تازه واردان قابل توجه است امکان پذیر است . در این مورد راهنمایی وجود دارد که از طریق G.S.O قابل تامین است .
- گماردن منظم یکی از اعضاء جهت خوشامد گویی و معرفی تازه واردان به بقیه اعضائ گروه . بعضی اعضاء در گروه هایی بزرگتر با استفاده از اتیکت خوشامد گو پذیرای تازه واردان می شود ودر گروههایی که کوچک هستند خود منشی اين وظیفه را به عهده دارد و در حین جلسه می تواند از تازه واردان بخواهد که برخیزند و خود را معرفی کنند و بعد از جلسه هم آنها می توانند با افراد دیگر صحبت کرده و بیشتر آشنا شوند.